بچه بودیم، محرم که میشد میرفتیم هیأت؛ گاهی هم مسجد.
یکی از حرفهای همیشگی این بود که امام حسین، نوهی پیامبر اسلام بوده و فرزند بزرگانی مثل علی و فاطمه.
و ظلمی که به ایشون شده، به واسطهی نسب ایشون خیلی عمیقتر میشه!
همیشه یه سؤال داشتم که چرا امام حسین، وقتی برای حج میره به مکه، مناسک حج رو که این همه مهمه رها میکنه و میره به سمت کربلا!
مگه غیر از اینه که مناسک حج، سنت پدربزرگ بوده و ایشون به عنوان امام امت، باید پاسدار مناسک دینی باشه، نه اینکه وسطش رها کنه و راه بیفته!
در این مورد گاهی شنیدم که دلایلی مطرح شده!
یه برداشتی دارم، از این تصمیم امام حسین!
ایشون به عنوان نوهی پیامبر و امام عصر، اینجوری تصمیم گرفته چون اهمیت محتوا بیشتر از پوسته و ظاهر و قالبه!
حج و مناسک و سایر آداب دینی، یه ظاهری داره و یه باطنی!
ظاهرش رو امام حسین به چالش کشیده، و خودش رو شجاعانه در معرض تیر و شمشیر قرار داره، برای حفظ محتواش!
مسلما و قطعا بین رعایت ظاهر و باطن، حفظ هر دو بهتره؛ ولی اگه قرار باشه یکی فدای یکی بشه، حتما باید ظاهر رو فدای باطن کرد، نه مث دین ماها که باطن رو فدای ظاهر کردیم!
یه نگاه کوچولو به اطراف بندازیم؛ برامون مهم نیست، چطوری فکر میکنیم و چطوری رفتار میکنیم، مهم اینه که یه نمایش و شوی دینی رعایت بشه!!
اینجاست که همیشه فکر میکنم شفاعت پیامبر و ائمهی معصومین، اگه قرار باشه شامل حال کسانی بشه، شامل حال اونایی میشه که باطن رو حفظ کردند و ظاهرشون اشکال داشته؛ نه کسانی که ظاهر رو حفظ کردند و از باطن تهی شدن!!
خدا کنه هم اخلاق پیامبر رعایت بشه و هم احکام پیامبر؛ ولی خب واقعیت چیز دیگهس!
حسینبنعلی نشون داد وقت انتخاب، به جای آداب و مناسک و ظواهر، اخلاق پیامبر رو انتخاب میکنه!
پروین اعتصامی میگه:
واعظی پرسید: از فرزند خویش
هیچ می دانی مسلمانی به چیست؟
صدق وبی آزاری و خدمت به خلق
هم عبادت هم کلید زندگیست
گفت: زین معیار اندر شهر ما
یک مسلمان هست، آن هم ارمنیست
اینجوری که در کشور ما مسلمون زیاده و در سایر کشورهای غیرمسلمون، اسلام!!
امکان ارسال نظر وجود ندارد.