برخی از زوجها شخصیت متفاوت ولی مکمل یکدیگر دارند. تفاوت آنها باعث ارتقای روابطشان میشود.
کنار آمدن با همسر، اتفاقی نیست! نیازمند شناخت نیمرخ شخصیتی طرفین است!
باید بدانید وقتی در ارتباط هستید، کدام یک از نیازهای شما با هم در تعارض است. آنگاه میتوانید به جای سرزنش و انتقاد بر سر آن مذاکره کنید.
مثلا بگویید: بیشتر از آنچه به من آزادی میدهی، آزادی میخواهم. این مذاکره هیچ ارتباطی به عشق و علاقهی ما به همدیگر ندارد.
تغییر رفتارهای کلی در دیگران چیزی شبیه به تغییر ژنهاست! موضوعی محال و غیرممکن!
بهترین راه، مصالحه از راه مذاکره است.
دایرهی حل اختلاف ایجاد کنید.
درون دایره سه شخصیت وجود دارد: ۱- زن ۲- مرد ۳- ازدواج (ما)
“ازدواج” برایتان در اولویت است یا “من”؟
اگر من در اولویت است، زندگی را رها کنید و وقت تلف نکنید.
اگر ازدواج در اولویت است، بمانید و مذاکره کنید. مشکلات خود را بازگو کنید و برای آنها راه حل پیشنهاد دهید. دست از کنترل طرف مقابل بردارید. اگر دیگری را مجبور به انجام کاری کنید، از دایره بیرون رفتهاید و وارد جر و بحث می شوید که بینتیجه خواهد بود.
در دایرهی حل اختلاف باید نظر هر دو طرف تأمین شود و با هم بر سر هر موضوعی به صورت مجزا به تفاهم برسند. دخالت مسائل حاشیهای در حل اختلاف، باعث بینتیجه ماندن مباحث میشود.
بزرگترین مشکلات زناشویی از جایی شروع میشود که یکی از طرفین به دلیل ارضا نشدن یکی از نیازهای اساسیش، رفتار متداول تنبیهی را در پیش میگیرد. رایجترین تنبیه زناشویی، محروم کردن طرف دیگر از عشق و محبت و علاقه است!
با محروم کردن، فاصله طرفین بیشتر میشود؛ نه تنها مشکلی برطرف نمیگردد بلکه مکشلات جدیدی هم اضافه میشود.
عشق و رابطهی جنسی در زندگی زناشویی متفاوت است.
روابط جنسی شاخص عشق و علاقه نیست! کاهش میل جنسی، به دلیل کاهش هورمونهای جنسی نیست. دلیلش این است که یکی از طرفین یا هر دو، احساس میکنند رابطهشان تحت کنترل دیگری در حال ادامه دادن است. و نسبت به هم سرد میشوند.
بهترین کار مذاکره بر سر تعارضهاست.
همواره توازنی بین پاسخگویی به پنج نیاز اساسی باید برقرار باشد.
۱- عشق و احساس تعلق ۲- قدرت ۳- تفریح ۴-آزادی ۵- بقا و زنده ماندن
پاسخگویی به هر کدام از این نیازهای اساسی ممکن است در تعارض با نیاز طرف مقابل باشد و باعث ایجاد تنش و درگیری در رابطه شود.
مثلا عشق و احساس تعلق با نیاز به آزادی در تعارض است.
یا قدرت با آزادی در تعارض است.
پاسخگویی به هر کدام از این نیازها که برای زن و مرد در اولویت باشد، تعیین کننده، رفتارهای کلی او خواهد بود.
مشخص می شود که یک فرد تا چه حد ممکن است نیازهای دیگر را قربانی نیاز خود کند.
همواره خودتان و طرف مقابلتان را در بسنجید و نیازهایتان را بررسی و ارزیابی کنید؛ با هم حرف بزنید و از مواردی که خشنود یا ناخشنود هستید، به صورت مستقل صحبت کنید.
یک توهم رایج وجود دارد: با نثار عشق خالصانهی من، او تغییر خواهد کرد!
این توهم نیز در نهایت کنترل بیرونی است و اوضاع را بهبود نمیبخشد.
تعریف شخصیت ضداجتماعی
نیاز به عشق و احساس تعلق در او صفر است.
نیاز به آزادی بسیار بالاست.
نیاز به تفریح متغیر است.
از تحقیر کردن دیگران لذت میبرد.
تعریف شخصیت بیکاره
بیشتر بین مردان به چشم میخورد
نیاز به بقا در او خیلی کم است.
نیاز به قردت در او بالاست.
شور زندگی ندارد.
برای حیات به دیگران وابسته است.
خود را مشغول جلوه میدهد.
نیاز چندانی به آزادی ندارد.
از مسؤؤلیت شانه خالی میکند.
شبیه آدمهای افلیج یک جا مینشینند و خیالبافی میکنند.
در مورد دستاوردهای متوهمانه خود صحبت میکنند.
عاشق جلسات درمان هستند.
شبیه ماشینی هستند که خلاص، گاز میخورد.
ما بیشتر از اینکه در محدودیت امکانات محیطی و ژنهای خود باشیم، در حصر کنترل بیرونی قرار داریم. ما بیش از آنچه تصورش را میکنیم، امکان انتخاب داریم.
کتاب تئوری انتخاب
ویلیام گلسر